پریدخت، پدیدآور: حامد عسگری
داستان فراق، دلتنگی و غم هجران یار که قصۀ تازۀ دیروز و امروز نیست. حدیث مکرری است که هر بار از زبان عاشقان و دوستان دور از هم شنیده میشود. انسان اما هر کجا که باشد راهی خواهد یافت تا مرهمی بر اندوه فراق عزیزانش باشد.
در روزهای قدیم که خبری از تلفن و اینترنت و انقلاب الکترونیکی امروز نبود، مردم برای اطلاع از احوال یکدیگر راهی جز نامه نگاری نداشتند. نامه بود و پس از آن تلگراف. انتظار بود و شوق رسیدن نامه و خط نوشتهای از عزیزان و دوستان دور از هم.
«پریدخت» قصۀ دلتنگی و بیتابیهای یک زوج ایرانی است که برای مدتی از هم دور شدهاند؛ سیدمحمود که در فرانسه درس طبابت میخواند و پریدخت که در تهران برای بازگشت همسرش لحظه شماری میکند. این کتاب مجموعۀ نامههایی است که بین سیدمحمود و پریدخت رد و بدل میشود. برگهایی از شاخههای درخت عشق که ریشه در سرزمین شرق دارد و اینک باد خزان جدایی، آن را بین مشرق و مغرب (تهران و پاریس) به گردش درآورده است. پریدخت گفت و گوهای دو قلب بیقرار و عاشق است که به هر بهانهای دلتنگ هم میشوند و شرح این دلتنگیها را با جادوی حروف و کلمات به سوی هم روانه میسازند.
این مجموعه با زیرعنوان «مراسلات پاریس طهران» شامل ۴۰ نامۀ عاشقانه است که به زبان و نثر دورۀ قاجار و با طراحی و رسمالخطی ویژه منتشر شده است. پریدخت از خانه و روزهای تکراریاش میگوید که در نبود شوهرش هیچ لطفی ندارد و بهار و زمستان برایش یکی است. سیدمحمود از پاریس و زرق و برقش میگوید که بی پریدخت در پیش چشمانش جلوهای ندارد. در آغاز یکی از نامهها میخوانیم: «آقا سیدمحمود جانم! سلام. مرقومه واصل شد. بوسیدم و بر دیده مالیدم. شیشۀ عطر و پارچه و صندل مرحمتی را نیز. چه حکایت است که خط و خبر از معشوق اینگونه غم از دل میزداید و نشئگیآور است؟ سال نو شما هم مبارک. بمیرم که در غربت، هیچ از مراسمات نوروز برگزار نشد و سال به غربت تحویل شد».
کتاب پریدخت نمونۀ موفقی از داستانهای مکاتبهای است که با قلم زیبای نویسنده و نثر خاص عصر قاجار، جذابیتی دو چندان یافته است. پیشنهاد میکنیم، تجربۀ شیرین مطالعۀ این کتاب متفاوت را از دست ندهید.
كتابخانه ارسنجان...
ما را در سایت كتابخانه ارسنجان دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : marsanjanliba بازدید : 243 تاريخ : شنبه 14 ارديبهشت 1398 ساعت: 22:02